کد مطلب:294 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:246

احکام وقف
«وقف» آن است كه انسان ملكی را ثابت نگهدارد و منافع آن را برای شخص یا اشخاص یا برای كار ویا مصرفی تعیین نماید، مانند این كه زمینی را برای مسجد یا حسینیّه یا مدرسه و یا فقرا مخصوص سازد. به این كار در اصطلاح «وقف» و به مالی كه وقف می شود «موقوفه» و به وقف كننده «واقف» و به شخص یا مصرفی كه برای آن وقف شده «موقوف علیه» گفته می شود.



(مسأله 2722) وقف بر دو نوع است: اوّل: «وقف خاص» مانند آن كه چیزی را برای اولاد خود وقف نماید. دوم: «وقف عام» كه اختصاص به افراد خاصّی ندارد، مانند آن كه چیزی را برای مسجد یا حسینیّه و یا فقرا وقف كند.



(مسأله 2723) در وقف، خاص باشد یا عام، بنابر احتیاط قصد قربت لازم است، ولی لازم نیست وقف كننده مسلمان باشد، بنابر این اگر غیر مسلمان هم چیزی را وقف كند صحیح است.



(مسأله 2724) اگر كسی چیزی را وقف كند، از ملك او خارج می شود و خود او و دیگران نمی توانند آن را ببخشند یا بفروشند و كسی هم از آن ملك ارث نمی برد، ولی در بعضی از موارد كه در مسأله «2294» و «2295» گفته شده، فروختن آن اشكال ندارد.



(مسأله 2725) وقف كننده باید مكلّف و عاقل و با قصد و اختیار باشد و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف كند، بنابراین اگر سفیه چیزی را وقف كند، صحیح نیست.



(مسأله 2726) لازم نیست در وقف صیغه بخوانند و یا صیغه وقف را به عربی بخوانند، بلكه با هر لفظ یا عملی كه وقف بودن چیزی را بفهماند و آن را تحویل دهد صحیح است، مثلاً اگر بگوید: «خانه خود را وقف كردم» و آن را تحویل موقوف علیه یا متولی وقف دهد، وقف صحیح است و محتاج به قبول هم نیست حتّی در وقف خاص.



[458]

(مسأله 2727) وقف باید منجّز و بدون تردید انجام شود، پس اگر واقف آن را معلّق به شرطی كند كه وجود آن شرط در حال یا آینده قطعی یا محتمل باشد، دو صورت دارد:



اوّل: چنانچه آن شرط از شرایط صحّت وقف نباشد، صحّت وقف محلّ اشكال است، مثل این كه بگوید: «اگر خداوند پسری به من عطا كرد، خانه ام وقف باشد».



دوم: اگر آن شرط در نظر واقف قطعی باشد و در صحّت وقف دخالت داشته باشد، وقف صحیح است، مانند این كه بگوید: «اگر آن خانه مال من باشد، آن را وقف نمودم».



(مسأله 2728) اگر ملكی را برای وقف معیّن كند و پیش از خواندن صیغه وقف پشیمان شود یا بمیرد، چنانچه موقوف علیه آن را تحویل گرفته باشد، وقف صحیح و لازم است و اگر تحویل نگرفته باشد، وقف صحیح نیست و اختیار آن با ورثه است.



(مسأله 2729) كسی كه مالی را وقف می كند باید برای همیشه وقف كند، پس اگر مثلاً بگوید: «این مال تا ده سال وقف باشد و بعد نباشد» و یا بگوید: «این مال تا ده سال وقف باشد و بعد تا پنج سال وقف نباشد و بعد دوباره وقف باشد» باطل است، و به احتیاط واجب باید وقف از هنگام خواندن صیغه باشد، پس اگر مثلاً بگوید: «این مال بعد از مردن من وقف باشد» چون از هنگام خواندن صیغه تا مردن وی وقف نبوده، اشكال دارد.



(مسأله 2730) چیزی كه وقف می شود باید «عین» آن موجود و مشخّص باشد، بنابراین وقف كردن «دَین» مانند این كه بگوید: «آنچه را از فلانی طلب دارم وقف نمودم» یا وقف نمودن چیزی كه مشخّص نیست، مانند این كه بگوید: «یكی از باغهایم را وقف نمودم» صحیح نیست. همچنین اگر منافع چیزی را وقف كند، مثلاً بگوید: «منافع و استفاده خانه ام را وقف نمودم» صحیح نمی باشد، ولی وقف كردن خانه برای سكونت در آن یا وقف كردن درخت برای استفاده از میوه آن صحیح است، هرچند هنگام وقف، میوه درخت موجود نباشد.



(مسأله 2731) مصرفی كه ملك را برای آن وقف می كند، باید معیّن و حلال باشد، بنابراین اگر ملك خود را برای یكی از چند مسجد، بدون تعیین آن وقف نماید یا آن را برای ترویج باطل و نظایر آن وقف كند، صحیح نیست.



(مسأله 2732) وقف در صورتی صحیح است كه مال وقف را تحویل متولّی وقف یا كسی كه برای او وقف شده یا وكیل یا ولیّ او بدهند، ولی اگر چیزی را بر اولاد صغیر



[459]

خود وقف كند و به قصد این كه آن چیز وقف آنان باشد، از طرف آنان نگهداری نماید، وقف صحیح است.



(مسأله 2733) اگر ملكی را به عنوان مسجد وقف كنند، بعد از آن كه واقف به قصد واگذار كردن اجازه دهد كه در آن مسجد نماز بخوانند، همین كه یك نفر در آن محل نماز خواند، وقف درست می شود.



(مسأله 2734) اگر ملك وقفی خراب شود، از وقف بودن بیرون نمی رود.



(مسأله 2735) وقف بر معدوم ـ یعنی افرادی كه وجود ندارند ـ صحیح نیست، امّا اگر وقفِ مال جهت افرادی كه به دنیا نیامده اند و در شكم مادر هستند باشد، اشكالی ندارد; همچنین وقف بر معدوم به تبع موجود ـ یعنی برای اشخاصی كه بعضی از آنها به دنیا آمده اند ـ صحیح است، مانند وقف بر اولاد و در این صورت طبقات بعد كه به دنیا نیامده اند، بعد از به دنیا آمدن با دیگران شریك می شوند.



(مسأله 2736) اگر چیزی را بر خودش وقف كند، مثل آن كه مغازه ای را وقف كند كه عایدی آن را بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمایند، صحیح نیست ولی اگر مثلاً مالی را بر فقرا وقف كند و خود او فقیر شود، می تواند از منافع وقف استفاده نماید.



(مسأله 2737) فرشی را كه برای حسینیه وقف كرده اند، نمی شود برای نماز به مسجد ببرند، اگرچه آن مسجد نزدیك حسینیه باشد و به طور كلی هر چه كه برای مكان یا جهت خاصی وقف شده باشد، نباید به محلّ دیگری انتقال دهند یا استفاده دیگری از آن بنمایند.



(مسأله 2738) اگر ملكی را برای تعمیر مسجدی وقف نمایند، چنانچه آن مسجد احتیاج به تعمیر نداشته باشد و احتمال هم نرود كه تا مدّتی احتیاج به تعمیر پیدا كند، در صورتی كه غیر از تعمیر احتیاج دیگری نداشته باشد و عایدات آن در معرض تلف و نگهداری آن لغو و بیهوده باشد، می توانند عایدات آن ملك را به مصرف مسجدی كه احتیاج به تعمیر دارد برسانند.



(مسأله 2739) اگر ملكی نظیر درختان یك باغ را بر افراد خاصّی وقف نمایند به گونه ای كه میوه آن درختان در ملك آن افراد حادث شود، آنان مالك میوه می شوند و چنانچه سهم هر یك از افراد به حدّ نصاب زكات برسد، باید زكات آن را بپردازد، ولی چنانچه واقف درختان باغ را برای جهتی از جهات عمومی، مانند عنوان فقرا، وقف نماید



[460]

نه برای افراد خاص، تعلّق زكات به میوه آنها معلوم نیست.



(مسأله 2740) قبرستان هایی كه وقف بوده و در مسیر خیابان قرار می گیرند، از وقف بودن خارج نمی شوند و تصرّف و نیز خرید و فروش آنها جایز نیست، ولی عبور ومرور از آنها اگر هتك حرمت اموات نباشد اشكال ندارد و در صورتی كه قبرستان ملك شخصی افراد باشد، هرگونه تصرّف در آن بستگی به رضایت صاحب ملك دارد.



(مسأله 2741) وقف بودن هر چیزی به یكی از راه های زیر ثابت می شود:



اوّل: شهرت بین مردم، به گونه ای كه موجب یقین یا اطمینان گردد. دوم: اقرار كسی كه ملك در اختیار اوست، یا در صورت نبودن او وارثانش اقرار نمایند. سوم: مردم با آن به گونه ملك موقوفه عمل نمایند. چهارم: شهادت دو مرد عادل. پنجم: شهادت ثِقه در صورتی كه خبر دادن وی موجب اطمینان گردد.